واگویه

روزهای بعد از این

واگویه

روزهای بعد از این

و چنین گفت رافی خوش سخن (آیکون خنده)

آدم ها از نظر من به لحاظ توانایی هاشون به دو گروه تقسیم میشوند. 

گروه اول : فرمانده و مدیرند. گروه دوم: سرباز و مامور

گروه اول همیشه کلی نگرتر از گروه دوم هستند. آینده نگرتر هستند. هدف کلی براشون مهمتره. اینا بلدند که یک گروه رو به مقصد برسونند. بلدند که برنامه ریزی کنند بلدند که در موقعیت های بحرانی بر ترس هعاشون غلبه کنند و با آرامش و درست تصمیم بگیرند. اینا رهبرند. اینا قبل از خودشون به هدف کلی و دیگران و زیردستانشون فکر میکنند. اگر این دسته افراد در جایگاه یک سرباز قرار بگیرند سریع رشد میکنند و فرمانده میشوند. اما اگر سعی کنید اینها رو در همون حد سرباز نگه دارید افسرده میشوند و  به مرور زمان به سمت گوشه گیری و ناامیدی و عزلت نشینی  میروند. 

گروه دوم جزئی نگرتر هستند. عاشق انجام دادن کارهای تکراری و داشتن یک  روتین مشخص. اینها از تفکر در مورد مشکلات و پیدا کردن راه حل و  آینده نگری گریزان هستند. با کوچکترین تغییری به هم میریزند و سعی میکنند با تغییرات مقابله کنند. اینها دوست دارند یک کار ثابت و بدون دردسر و چالش داشته باشند. روی جزئیات دقت میکنند و بعد از تسلط بر کارشون اون رو به بهترین روش انجام میدهند. اما اگر کار جدیدی بهشون بسپارید در ابتدا دچار استرس میشوند. با انجام وظیفه جدید مخالفت میکنند. اما پس از یادگیری صحیح، دوباره در قالب خود فرو میروند و به انجام  آن وظیفه عادت میکنند. اینها اول از همه آرامش خودشون براشون مهمه. اول به خودشون فکر میکنند . ترجیح میدن مسئولیت امور بر عهده کس دیگری باشه و اینها فقط انجام دهنده باشند. اگر به این گروه وظیفه فرمانده بودن تعلق بگیرد، دو حالت دارد. یا از بین زیردستانشان فردی با خصوصیت رهبری را برمیگزینند و از او در هدایت  و انجام وظیفه خود کمک گرفته و بهره میبرند. یا با ترسِ از دست دادن موقعیت خود، همه اطرافیان و زیردستان خود را از گروه سربازان انتخاب میکنند که خوب همین موضوع منجر به صدمات بسیار به سیستم و ازهم پاشیدن گروه و دست  نیافتن به هدف کلی میشود. در انتها هم قبل از فروپاشی کامل  سیستم، فلنگ را میبندند و فرار میکنند و آن سیستم ناکارآمد را با سربازان کارنابلد تنها میگذارند و ......

خدا شکرت که نفس میکشم، سقفی بر سر دارم، همدمی و همراهی، درآمدی که هزینه هایم را میپوشاند و ذهنی که به یاد می آورد و قلبی که توان به درد آمدن دارد.

نظرات 2 + ارسال نظر
ربولی حسن کور چهارشنبه 20 فروردین 1404 ساعت 11:42 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
نیازی به نوشتنکامنت نیست چون همه چیزو به صورت کامل گفتین.

شیرین چهارشنبه 20 فروردین 1404 ساعت 11:09

سلام
دسته بندیتون تو محیط کاره دیگه درسته؟
حالا یه تجدید نظربکنید شاید 3 گروه بشن
آخه من یه چیزی بین این دوگروهم
واقعا خداروشکر بابت داشته ونداشته هامون

سلام. دسته بندیم برای کل آدم ها در تمام شرایط زندگیه. در هر دسته بندی یه خط مرزی هم وجود داره که خط نیست. خودش یه ناحیه است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد