سلام و صد سلام.
سیزده روز عید تموم شد و من و همکلاسی جز بیماری و بیمارداری چیزی از این عید نفهمیدیم.
هفته ی اول که من داغون بودم و رختخوابی، اون پرستار من بود. نه جایی رفتیم و نه کسی اومد خونه ما.
هفته ی دوم درد های سنگ کلیه همکلاسی، ما رو برد هی بیمارستان و اسکن و آمپول و ..... من شدم پرستارش.
تازه از دیروز سنگش داره ریز ریز دفع میشه. اینم از این.
اون وسط ولی یه روز رفتیم تئاتر، البته تئاتر که چه عرض کنم.
تئاتر گشتاپو.
دوستِ همکلاسی تعریف کرده بود که خیلی خندهدار و باحاله، همکلاسی هم بلیط گرفته بود تا کمی بخندیم و روحیه عوض کنیم.
نمیدونم کسی این چند سال اخیر، تئاتر کمدی رفته؟
متاسفانه نمیدونم چرا کارهای کمدی ما اینقدر سطحی و پر از شوخی های جنسی و فحش های خیابونی شده.
تئاتر کمدی، تئاتر سختیه، تصور اینکه یه عالمه آدم بخندند و تو خیلی جدی به کارت ادامه بدی واقعا ترسناکه، دلم میسوزه که بازیگرها اینقدر زحمت میکشند و عرق میریزند و جست و خیز میکنند اما چون متن تئاتر یه متن سطحی و بی عمقه کارشون چندان به چشم نمیاد. مردمِ عامه میان و این نمایش رو میبینند صرفا برای اینکه بخندند و برای ساعتی از غصه های زندگی رها بشن. اما خنده به چه قیمتی؟
فکر اینکه روزی سه بار این نمایش موزیکال اجرا میشه و اون بازیگرها، این شوخی ها رو تکرار میکنند بدون اینکه بار فرهنگی داشته باشه، آزار دهنده است.
نمیدونم باورتون میشه یا نه. بعضی از شوخی ها رو حتی متوجه نمیشدم. همه میخندیدند و من رو به همکلاسی میگفتم چی شد و اون میگفت هیچی، بی خیال!
واقعا چرا؟
تازه با وجود اینکه گفته بودند بچه ها رو نیارید خیلی ها بچه های کوچیک همراهشون بود. به جای همه من خجالت میکشیدم.
من جوکرتایم خانم گیتی قاسمی در فینال جوکر بانوان رو خیلی دوست داشتم. نه شوخی جنسی داشت، نه مثل بعضی جوکر تایم های آقایان، شوخیهای مسخره و دلقک بازی، این یعنی خانم قاسمی برای خنداندن من و شما فکر کرده و هرچی دستش رسیده نگفته!
ای کاش نویسندگان تئاتر ها و نمایشنامه نویس ها و طنز نویس ها کمی عمیق تر بنویسند و دست از شوخی های سطحی، جنسی و فحش و ناسزاگویی بردارند.
****
باورتون میشه دو روز دیگه باید بریم سر کار!
****
یه کشف تازه کردم.
وقتی برای آدم ها قابل پیش بینی نباشید، یعنی عکس العملتون به اتفاقات مثل اونها نباشه، وقتی نتوانند شما رو به راحتی در دام خودشون بندازند، میشید آدم بده، کسی که مثل بقیه نباشه، کسی که با حسادت دیگران همخوانی نکنه، کسی که غیبت کن نباشه، کسی که دنبال چشم و هم چشمی وتمسخر دیگران و تفریحات بیمزه نباشه، آدم جذابی برای مراوده و همنشینی نیست. همیشه کنار گذاشته میشه، چون کسل کننده و نامنطبق با جمع هست!
*****
چقدر سخته بتونی افکار آدم ها رو از ورای نقاب چهره شون بخونی!
دیروز با همکلاسی رفتیم سیزده به در، اونم گیشا، من آش دوغ خوردم و همکلاسی حلیم.
*****
خدایا شکرت که همدیگه رو داریم.
سلام عزیزم
منم خوشحالم که همدیگه را دارید
منم این طنزها را نمیپسندم و حرص میخورم
برای همین هم از جوکر خوشم نیومد
و البته میدونم خیلی ها باهام هم عقیده نیستند
چون توی جمع گفتم از طنز سخیف خوشم نمیاد و خیلیا مسخره م کردند
سلام تیلو جان.
منم جوکر آقایون رو دوست ندارم البته از حق نگذریم بعضی قسمتها هم واقعا حرفی برای گفتن داشتند.
سلام
کمدی کار کردن توی ایران خیلی سخته نه میشه از شخصی انتقاد کرد نه میشه سیاسی کار کرد نه مذهبی نه با خانم ها شوخی کرد .خلاصه که به نظر من دست و بال نویسندگانش خیلی بسته هست و مردم ایران هم خیلی سخت میخندن همین ها کار رو سخت میکنه.البته با این شدت شوخی های جنسی اصلا موافق نیستم فقط خواستم از دیدگاه نویسندگان این تئاترها بگم.
تئاترهای جدی برید مخصوصا تئاترهای تماشاخانه ملک واقعا بی نظیرن
سلام. حرف شما رو تا حدی قبول دارم. اما اونچه گفتید مربوط میشه به شوخی کرددن با یه قشر خاص در حالیکه شوخی بخشی از طنزه نه کل اون.
من تئاترهای جدی رو دوست دارم ولی واقعا گاهی نیاز دارم از جدی بودن دور بشم.
سلام
امیدوارم از این به بعد روزها و ماههای خوبی در انتظارتون باشه.
متأسفانه سینمای کمدی مون هم دست کمی از این تئاترها نداره.
من که این چندروز هم سر کار میرفتم!
سلام. ممنونم.
درست میگید، من که سالهاست فیلم ایرانی به خصوص کمدی ایرانی نمیبینم مگر اتفاقی و شانسی. مثلا اتفاقی فیلم زودپز رو اونم با اکراه دیدم. فکر میکردم شبیه تمام فیلم های مسخره ی دیگه است اما خوشبختانه کمی بهتر بود، یعنی حداقل داستان داشت. برخلاف خیلی های دیگه که حتی یه داستان ساده هم ندارند.
خسته نباشید آقای دکتر.